شعبههای بانکها از جمله کاربریهای مهم در طراحی و ساخت معماری به ویژه در بخش واحدهای تجاری است که علیرغم جلوه و نمود فراوان آن در سیمای شهری کمتر در محافل تخصصی بدان پرداخته شده است. بیشترین حجم مطالب مکتوب در باره طراحی و ساخت شعبههای بانکها شامل انتقادهایی است که در باره استفاده از مصالح گران و تکنولوژی جدید در اینگونه فضاها بیان میگردد. اما توجه به بانکها به عنوان یکی از فضاهای شاخص شهری که ویژگیهای طراحی داخلی آن نیز از اهمیت خاصی برخوردار است کمتر مورد بحث و بررسی تخصصی قرار گرفته است.
بانکها به دلیل توانایی مالی و نیازهای امنیتی غالبا از اولین نهادهایی هستند که با بکارگیری مصالح و تجهیزات نوین زمینه گسترش و رواج آنها را در جامعه فراهم میسازند. در چند دهه گذشته نمای شهری و فضاهای داخلی شعبههای بانکها در بسیاری از کشورها بنا به خواستههای مدیران بانکها و متناسب با نیازهای مشتریان تغییر نموده است. نمای اقتدارگرایانه بانکها در اوایل قرن هم اینک در بسیاری از کشورها به نمایی شفاف، سبک و جذاب تبدیل شده و فضای داخلی آنها نیز متناسب با کارکردهای جدید بانکها و تجهیزات جدید متحول شده است.
شعبههای بانکها فضاهایی هستند که علیرغم مساحت کم (حدود صد متر و بیشتر) از تجهیزات و امکانات بسیار گستردهای برخوردار هستند. این گونه بناها که در اصطلاح مشاورین کشور ما پروژههایی با ردیفها و ایتامهای زیاد -و در مقادیر و مساحتهای کم- میباشند، چندان مورد توجه شرکتها، مجریان و مشاورین بزرگ نمیباشند. از این روی طراحی این بناها زمینهای مناسب و پر جذبه را برای حضور معماران جوان فراهم آورده تا با به کارگیری انواع روشها، تکنیکها و مصالح جدید، تواناییها و خلاقیتهای خود را به نمایش گذاشته، مهارت و چیرگی خود را در کاربرد مصالح نوین و خلق فضاهایی پویا و نوآورانه عرضه نمایند.
از سویی دیگر صدها تن از معماران و طراحان داخلی نیز در ادارات مهندسی و ساختمانی بانکها فعالیت حرفهای خود را معطوف به طراحی، ساخت و نظارت به اجرای این گونه فضاها نمودهاند. بدیهی است بسیاری از آنان پس از سالها فعالیت حرفهای در این زمینه ایدهها، نظرات و راهکارهای ارزشمندی در باره این گونه بناها داشته و با مسائل و مشکلات پیش روی بخوبی آشنا هستند.
نباید از نظر دور داشت که در کشور ما مسائل و چالشهای پیش روی در بانکسازی، همان مسائل و چالشهایی است که در سایر بخشهای ساختوساز و معماری وجود دارد، و راهحل برون رفت از بسیاری از این چالشها نه در حوزه معماری، که در حوزههای شهرسازی نهفته است، موضوعی که در نوشتار دبیر علمی این شماره به ظرافت و دقت بدان اشاره شده و عبارت است از نبود قوانین و ضوابط طراحی شهری، پدیدهای که سبب شده تا معماری ما به عارضهای دچار گردد که شاید بتوان از آن به عنوان عارضه “معماری برای معماری” نام برد، شبیه به آن چیزی که در مدرنیسم به عنوان معماری برای کمپوزیسیون مطرح بود.
پدیدهای که در آن هر تک بنای معماری در کلیت خود از اصول ترکیببندی و طراحی متناسب با سلایق طراح یا مالک آن به زیبایی و درستی بهره جسته اما در ترکیب با معماری همجوار خود بیتوجه به خواستهها و نیازهای فرهنگی – اجتماعی استفاده کنندگان تصویری را میآفریند که چندان به سیمای یک شهر شباهت نداشته و بیشتر به مانند یک جمعه بازار همه چیز بصورت موقت و برای عرضه و نمایش بیشتر در یک مدت زمانی کوتاه طراحی – یا بهتر بگوییم جانمایی- شده است.